بروجردستان: میدان رازان یکی از قدیمی ترین معبرهای نه تنها بروجرد بلکه استان و منطقه است که قدمت آندستکم به یکصدسال پیش باز می گردد.
این میدان با سه میدان دیگر بروجرد؛ میدان صوفیان در شمال و میدان شهدا( پهلوی) درغرب آن ( که این یکی البته متاخر و مربوط به دورۀ پهلوی دوم است)؛ سه گانۀ میادین تاریخی این شهر را شکل داده اند.
راران مجاورمرکز تجاری – مذهبی بروجرد، میردان صوفیان درمجاورت سکونتگاه علما و اعیان شهر و تبارشان و میدان شهدا( پهلوی) در محل تقاطع بافت جدید و مدرن شهر مربوط به دوره پهلوی دوم بنا شدند.
از همۀ این سه گانۀ قدیمی میادین شهر، میدان رازان بداقبال تر بود. دو دیگر تقریباً دست نخورده – دستکم بلحاظ ریخت کلی و مساحت آن- باقی ماندند و دیگری دستخوش تغییراتی شد که تقریبا اثری از آن برجا نمانده است.
این تغییر و بعبارتی تخریب بنیادین پیامد امور طبیعی و عادی نبود بلکه ناشی از تصمیم گیری های غلط مدیریت شهر اعم سیاسی و شهری بوده است.
این تصمیمات نه تنها معماری این میدان تاریخی را از هم پاشاند بلکه اساساً آن را کن فیکون ساخت ونه تنها بلحاظ فیزیکی چنین بلیه ای براثر سوء مدیریت ها بر آن وارد شد بلکه نظام رفتاری و فرهنگی این محل مدخل بازار و مسجد را زیر و رو کرد.
این روزها به این سابقاً میدان که وارد می شوی ، نه تنها اثری از آن معماری افتخارآمیز تاریخی را شاهد نیستی بلکه رفتارهایی دور از فرهنگ شهری و مدنی که بروجرد زمانی با افتخار به آن متصف بود، در این محل قابل رویت نیست.
داستان تغییرات فیزیکی که برسراین محل آمده زبانزد عام و خاص است و حتی دراعماق ذهن آنها هنگامی که بخواهند نمونه تمثیلی ازسوءمدیریت شهر ذکر کنند ناخود آگاه ازآنچه بر رازان رفته است، سخن به میان می آورند؛ آمده اند آبرویش را درست کنند، زده اند چشمش را ناقص کرده اند- زیر گذر خودرویی ساخته اند که کسی از آن استفاده نمی کند بخصوص نیمسال دوم که آب در معبر آن جمع و غیر قابل عبور می شود.
اما مهمتر اینکه در این محل رفتارهایی رخ می دهد که مدیریت سیاسی و یا شهری بروجرد از اصل وقوع آن غافل است و یا از فهم و درک و حل آن عاجز است.
غروب که می شود وقتی خورشید آخرین پرتوی درخشانش را ازاین شهر می رباید،هرج و مرج آغاز می شود و بتدریج در این محل اتفاقاتی رخ می دهد که هرچشم بینا و ذهن توانا را از به حال خود رها شدن شهر در این محل و فشل بودن مدیریت شهر، شگفت زده می سازد.
با تاریک شدن هوا، دستفروشان میدان را در برمی گیرند گویی که این زمان، حاکمیت بلامنازع آنها آغاز می شود، بخصوص در بخش شرقی، شمال شرقی و جنوبشرقی میدان دستفروشان در ابعاد وسیع چنان میدان را دربر می گیرند و محل را از آن خود می پندارند که آرامش و آسایش از مردم و عابران سلب می شود.
ترافیک وحشتناک و تقریباً قفل شده ای حاکم می شود به طوری که عابران به سرزنش خود می پردازند که چرا این محل را برای عبور برگزیده اند. راه بسته ، ابعاد وسیعی از میدان در اختیار دستفروشان و تنگی مسیر عبور به تمام معنا یک بی نظمی و آنارشیسم را در این محل شهر نمایانگر می شود نه پلیسی هست که تنگی عبور عابران را بگشاید و نه ماموران شهرداری که انضباط شهری را حاکم کنند. تاسف بارتر اینکه این اتفاق و این تصویر زشت به امری عادی مبدل شده است.
طرفه اینکه ویروس این بساط درهم ریختگی و رهاشدگی به حال خودِ امورترددی و معابر در میدان رازان به سه راه جعفری و میدان امام حسین (ع) و احتمالاً مکان های دیگرهم سرایت کرده است به طوری که در سه راه جعفری حتی با وسیله نقلیه ساده و کم حجمی همچون موتورسیکلت و دوچرخه نمی توان به راحتی وارد خیابان جعفری شد.
وصف این وضعیت آشفتۀ عذاب آور که براساس شواهد عینی و میدانی والبته نه برای همه نامکشوف آمد، جنبۀ روشن ماجراست. جنبۀ تاریک و نامعلوم آن اینست که آیا چنین شلم و شوربایی با خواست و رضایت مدیران و مقامات شهر ایجاد شده؟ که اگر مثبت است؛ جای بسی تامل دارد و یا با نابلدی و ناآگاهی آنها شکل گرفته است؟ که آن هم در صورت مثبت بودن، به مراتب جای بسی تامل و ایضاً تاسف دارد.
###